ابعاد هوش هیجانی

بر اساس دو مدل نظری هوش هیجانی، ابعاد هوش هیجانی را به دو صورت می­توان تعریف کرد که اولی در ارتباط با مدل ترکیبی و توسط گلمن و وری (1999) و دومی در ارتباط با مدل توانایی و توسط سالووی، مایر و کروسو (2002) مطرح شده است. در ادامه، ابعاد هوش هیجانی از هر دو منظر بررسی می­شود.

2-6-1- دیدگاه گلمن و وری

گلمن و وري (1999) هوش هيجاني را مشتمل بر چهار بعد دانستند كه دو بعد آن در رابطه با تعامل فرد با خودش (درون فردي) و دو بعد ديگر در رابطه با نحوه­ی برخورد فرد با ديگران (برون فردی) مي باشد. این ابعاد به شرح زیر هستند:

  1. خودآگاهي: خودآگاهی یعنی این که فرد هيجان­هايي كه احساس مي­كند را بشناسد و دليلش را نيز بداند. در واقع، خودآگاهي عبارت است از  آگاه بودن از حالت رواني خود و تفكر درباره­ی آن. هوش هيجاني با خودآگاهي آغاز مي­شود كه ارتباط نزديكي با ارزش­ها، نقاط قوت و نقاط ضعف افراد دارد و باعث می­شود فرد بتواند همزمان از طريق روش مناسب و سازنده احساسات خود را ابراز كند.
  2. خودمديريتی (خودگرداني): خود مديريتي همان تعادل هيجاني است که به عنوان يك قابليت زيربنايی، در كنترل رفتارهاي هيجاني نقش مهمي دارد. گاهي از خودمديريتي در معناي كنترل احساسات، عواطف و تكانش­ها ياد می­شود که عامل اصلي در پذيرش مسؤوليت اعمال افراد است. مديريت بر احساس خود باعث مي­شود فرد در مواجهه با هیجاناتش، با انتخاب منطقي و دلايل كافي رفتاري صحيح در پيش بگيرد.
  3. آگاهي اجتماعي: آگاهی اجتماعی عبارت است از توانايي همدلي و همدردي با احساسات ديگران و شناخت ديدگاه آنان. همدلی نیازمند ديدن دنيا از دريچه­ی چشم ديگران و وارد شدن به حريم احساس آن­ها و درك، شناخت و پاسخ مناسب به هيجان­هاي ديگران است.
  4. مديريت رابطه (مهارت­هاي اجتماعي): مدیریت رابطه یعنی توانايي شناخت و همدلي با ديگران، برقراري ارتباط مؤثر، گوش دادن عميق و تشريك مساعي. اين بعد دربرگیرنده­ی چهار بعد ذكر شده مي­باشد و به فرد كمك مي­كند كه به طور مثبت و مستمر با ديگران ارتباط برقرار كند (گلمن، 1382).

2-6-2- دیدگاه سالوی، مایر و کروسو

سالووی، مایر و کروسو (2002)، با ساختن مقیاس نوین هوش هیجانی (MECEIT) ابعاد هوش هیجانی را چنین تعیین کردند: دریافت، آسان­سازی (تسهیل)، شناخت و مدیریت (مهار).

  1. دریافت هیجانی: به توانایی بنیادی برای ثبت انگیزش­های هیجانی در خود و دیگران گفته می­شود. دریافت هیجانی ریشه­های تکاملی دارد و با فرایندهای ارتباطی هیجانی و و همدلی مرتبط است (باک، 1984). در تعریف دیگر، دریافت هیجانی عبارت است از احساس، ادراك، ارزیابي و بيان هيجان كه شامل بازشناسي و وارد كردن اطلاعات كلامي و غيركلامي به سيستم هيجاني مي شود.
  2. آسان­سازی (تسهیل) هیجانی: به فرآیندهایی گفته می­شود که بر اساس آن عاطفه، اندیشه را بر پایه­ی ترتیب آغازش مشکلات و با به­کاراندازی ذخایر حافظه­ای یگانه، دگرگون­سازی در خلق­وخو و فرآیندهای اطلاعاتی پنهان آسان می­سازد. به بیان دیگر، آسان­سازی عبارت است از تسهيل تفكر بااستفاده از هيجان که شامل به كارگيری هيجان­ها به عنوان بخشي از توانایي­های شناختي مانند خلاقيت و حل مسأله می­شود.
  3. شناخت هیجانی: به فرایندها و ساختارهای حافظه­ای مربوط به نام­گذاری هیجان­ها اطلاق می­شود که مشخص می­کنند فرد چگونه معانی و موقعیت­های هیجانی را شناسایی می­کند. در واقع شناخت هیجانی شامل درک، فهم و پردازش شناختي هيجانات و معلومات به دست آمده درباره­ی احساسات خود و دیگران است.
  4. مدیریت (مهار) هیجانی: عبارت است از توانایی تنظیم هیجان­ها در خود و دیگران برای افزایش بالندگی هیجانی و عقلی و رشد و توسعۀ هوش هيجاني (هین، 2007 و مایر، 2001) شخصی که از توانایی مدیریت یا تنظیم هیجانی پرورش­یافته برخوردار باشد می­تواند هیجان­ها را  تجربه کند و یا مانع تجربه­ی آن­ها شود (کار، 2004).
]]>

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

پست های مرتبط