ما نباید از رونق افتاده ها را به دلیل آنکه زمانی بیشترین توانایی را نشان داده اند- در نظر بیاوریم ممکن است عدم تقارن مکفی میان انواع گوناگون شایستگی وجود داشته باشد که هیچ مقیاس واحدی از استحقاق نمی تواند تشکیل شود: ما نمی توانیم مردم را طبق شایستگی چاپلوسی کردن- طبقه بندی کنیم.
برابری تا تقسیم تمامی امتیازات به صورت برابر به دست نمی آید- بلکه با فراهم آوردن وسیله ای برای افراد مختلف جهت ربودن گوی سبقت در حوزه های مختلف اجتماعی- حاصل می شود.
امیدواریم که با کنار گذاشتن موضوعات عینی و صرفا بر جای نهادن چارچوب کلی- به وحدت نظر دست یابیم. لذا گفته می شود عدالت اساسا از ما می خواهد که با مردم به عنوان افرادی هم تراز برخورد کنیم و یا باید عدالت را به عنوان موافقت گسترده مردم نسبت به آگاهی از سهم خود به آن چه قرار است درباره اش تصمیم گرفته شود- به حساب بیاوریم.