گام اول : حفظ آرامش با تفکر منطقی...
درقسمتهای قبل عنوان شد که یکی از راه های مؤثر برای برخورد با مشکلات زناشویی تفکر منطقیه...گفتیم برای داشتن تفکر منطقی باید ابتدا خطاهایی که تفکر رو دچار مشکل میکنند و به نوعی مانع تفکر منطقی میشند رو بشناسیم...
در قسمتهای قبل خطاها و تعدادی از راهکارها بیان شد...اینک ادامه راهکارها...
قدم ششم شناسایی و اصلاح باورهای مخرب و ریشه دار ....باورهای اصلی و ریشه دار به قدری به ما نزدیکند که حتی ممکنه کوچکترین تردیدی نسبت به اونها نداشته باشیم... مثلا اگه می ترسیم دیگران به ما انگ بی مسئولیتی بزنند، ممکنه بیش از حد تلاش کنیم و در واقع باور داشته باشیم که شخص مسئولی هستیم... همین ترس از مورد قضاوت قرار گرفتن باعث یه نگرانی و اضطراب مضاعف در ما می شه که ارتباط مستقیمی با باورهای مخربمون داره...این ترس ها مربوط می شند به دوران گذشته و شیوه برخورد والدین و اطرافیان ما و انتظاراتی که محیط پیرامونی در ما ایجاد کرده...
در هرصورت ما می تونیم با اقدامات زیر، باورهای مخرب ریشه دار رو در خودمون اصلاح کنیم...
مرحله اول بررسی خطاهای شناختی... مانند پیش داوری کردن، استفاده از تفکر همه یا هیچ، فاجعه آمیز دیدن امور و... که در قسمت های قبل عنوان شدند...
مرحله دوم استفاده از ترازوی سود و زیان...یعنی به این فکر کنیم که پیروی از این باورها، چه فواید و مضراتی برای ما دارند... مثل بررسی سود و زیان این باور که " همه باید از من راضی باشند...!"،یا "من نمیتونم همسر خوبی باشم "...
مرحله سوم پیدا کردن شواهد و مدارکی علیه باورهای مخربمون، مثلا در برخورد با این باور که " همسرم قدر منو نمیدونه..."بهتره به حافظه مون رجوع کنیم و به دنبال مواردی بگردیم که این باور رو نقض می کنه...مسلما شواهد زیادی پیدا خواهیم کرد...
مرحله چهار خودمون رو جای دیگران بگذاریم و از زاویه دید اونها به قضیه نگاه کنیم... به این فکر کنیم که آیا همون معیارهایی رو که برای خودمون درنظر می گیریم برای دیگران هم لحاظ می کنیم...؟ببینیم آیا دلیل موجهی داریم که خودمون رو به شکل متفاوتی ارزیابی کنیم...؟
مرحله پنجم در برخورد با باورهای مخرب منعطف باشیم...بسیاری از باورهای مخرب ما براساس قانون" همه یا هیچ"بنا شده... مثلا" من همیشه همسر ضعیفی باقی میمونم "...یا "من هیچوقت مادر خوبی نبودم "...در این شرایط بهتره منعطف برخورد کنیم...مثلا به جای استفاده از کلمه "همیشه"از "گاهی" یا "بعضی اوقات"و... استفاده کنیم و با این کار مطلق اندیشی رو بگذاریم کنار...
مرحله ششم برخلاف باورهای مخرب حرکت کنیم... وقتی که باور ما شامل "همه یا هیچ"باشه، معمولا دنبال بهترین ها میگردیم...این مسأله عملکردی وسواس گونه رو در ما ایجاد میکنه و باعث دقت افراطی در ما می شه...در این شرایط بهترین کار این هست که به جای دقت افراطی و عملکرد وسواس گونه، عمدا قدری کاهلی کنیم و به تدریج زمان این کم کاری رو بالا ببریم تابه یک ساعت برسه... بعد ببینیم این کار چه تأثیری روی عملکرد ما داره...؟
مرحله هفتم با تکیه بر داشته هامون، دید مثبت تری رو در قبال خودمون ایجاد کنیم... بایستی عیوب و کاستی هامون روبپذیریم و در عین حال قدردان تلاش هامون باشیم... به خودمون بگیم" من باید با خودم به همون شیوه ای رفتار کنم که با دیگران رفتار می کنم " یا "من باید از جنبه های مثبتم قدردانی کنم و به جنبه های منفی خودم بهای کمتری بدم..."
وقتی روی باورهای واقع بینانه تر خودمون تمرکز کنیم، متوجه خواهیم شد که تغییر در نظام باورهای مخرب، تأثیر چشمگیری بر کاهش مشکلات خانوادگی ما خواهد داشت...
ادامه دارد...
سمیه موسوی...دانشجوی دکتری مشاوره خانواده...