اریک فرام در ستایش تفکر نقاد می گوید تفکر نقادانه، ویژگی شاخص و بسیار مهم یک انسان است.اگر قرار باشد انسان همان کاری را بکند که به او القا می شود و همان حرفی را بزند که دیگران می زنند و همان گونه بیندیشد که اکثر مردم می اندیشند، چنین رفتار و اندیشه مقلدانه ای کاری است که شامپانزه بسیار بهتر از انسان انجام می دهد. در واقع حیوانات از نظر هوش مهارتی حتی می توانند بهتر از انسان عمل کنند.
پرورش ذهن نقاد تنها اسلحه کارآمد انسان برای دفاع از خود در برابر خطرات زندگی است. اگر انسان ذهنی نقاد نداشته باشد، تحت تاثیر تمام عقاید، و اشتباهات و دروغ هایی قرار می گیرد که در دنیای اطراف او پراکنده است. انسان نمی تواند آزاد باشد، نمی تواند خودش باشد، نمی تواند بر پایه اصول و اعتقادات خود زندگی و حرکت کند، مگر آنکه ذهنی نقاد داشته باشد.
تفکر نقاداته داشتن یعنی مثل کودکان به دنبال آگاهی بودن. کودکان بسیار بیشتر از بزرگسالان فکر می کنند و دنبال پاسخ برای "چرا های" خود هستند. هنگامی که کودکی می بیند مادرش با دیدن خانم ایکس می گوید: " اوه! چقدر از دیدنتان خوشبختم"، ولی وقتی او می رود، نفس راحتی می کشد و می گوید " خدا رو شکر که رفت"، این تفاوت برخورد در ذهن او سوالی جدی را مطرح می سازد و اگر به اندازه کافی جرات داشته باشد، این سوال را از مادرش می پرسد. اگر هم جرات نداشته باشد، این سوال همچنان بی پاسخ در ذهن او باقی می ماند. و اگر این روند مرتب تکرار گردد، بتدریج ، تفکر نقاداته در او کاهش می یابد. او فکر می کند آیا مادرش دروغ می گوید؟ عصبانی است؟غمگین است؟ و...
و وقتی مادرش به او می گوید " تو از این چیزها سر در نمی آوری"، تفکر نقاداته او بتدریج متزلزل شده تا وقتی که دیگر در برابر هر چیزی سکوت کرده و از هیچ چیزی انتقاد نمی کند.
در کل حتی اگر انسان نخواهد ریسک کند و منتقدانه سخن بگوید، صرف داشتن تفکر نقادانه نسبت به پدیده های اطرافش، موجب می گردد که بسیار شادتر و آزادتر از کسی باشد که در زندان نظام فکری خود گرفتار شده و خودش را باور ندارد.