درباره این مطلب
    جهت ارسال این مطلب به دوستانتان لطفا آدرس ایمیل خودتان به همراه آدرس ایمیل گیرنده را در فرم زیر وارد کنید و کلید ارسال را بزنید.

    در صورتیکه قصد ارسال مطلب به بیش از یک نفر را دارید آدرس ها را با کاما (,) از هم جدا کنید.
    ایمیل فرستنده

    ایمیل گیرنده

    توضیحات


زخم های بدتر از طلاق
  • همانطور که خودتان مستحضرید نرخ طلاق در سالهای اخیر افزایش داشته و مسئله مشاوره­های قبل از طلاق برای پیشگیری از آن رواج پیدا کرده، اماخیلی از موارد را میبینیم که مشاوره نتوانسته کاری انجام دهد،این مسئله را شما چگونه توضیح میدهید؟

در مورد افزایش نرخ طلاق که متأسفانه بله ،نرخ طلاق به شدت افزایش داشته ،در اصفهان هم  اوضاع مناسب نیست،در سالهای اخیر در اصفهان نرخ ازدواج کاهش 1.5 درصدی داشته و طلاق افزایش 6.2 درصدی،که این نگران کننده است. دلایل خیلی زیادی برای طلاق وجود دارد که باید به طور جدی به آنها توجه شود،اما در مورد اینکه مشاوره نمیتواند کاری انجام دهد مسئله ناتوانی مشاور یا خوب نبودن مشاوره قبل از طلاق نیست،خیلی مواقع هم اثرگذار است،یا حداقل تأثیر این است که زوجین برای سازگاری پس از طلاق میتوانند آماده شوند...مسئله شدت تعارضات و عمق تخریبی است که در زندگی زناشویی ایجاد شده،متأسفانه زوجین خیلی دیر برای مشاوره اقدام میکنند،یعنی زمانی که حرمت ها از بین رفته و حریم ها شکسته شده و اعتماد و احترام دیگر جایی در زندگی مشترک ندارد... مشاوره های قبل از طلاق شاید به این علت موفق نیستند که زوجین پس از تصمیم به طلاق و به خاطر فرایندها و مراحل جدایی  برای آن اقدام میکنند،نه برای سازش و برگشتن به زندگی مشترک...و خب واضح است که وقتی انگیزه و تلاشی برای بهبود رابطه از سمت یکی یا هردو نباشد،کار زیادی از دست مشاور ساخته نیست...اگر زوجین قبل از متنفر شدن از یکدیگر برای مشاوره اقدام کنند،نرخ تأثیرگذاری بسیار افزایش خواهد یافت...

  • درست است،اما خیلی از این زوج­ها دارای فرزند هستند،آیا نمیتوان به خاطر بچه ها آنها را برای ادامه زندگی مشترک قانع کرد؟

برای پاسخ به این سؤال باید گفت که قطعا آسیب طلاق برای بچه ها زیاد است ...خیلی زیاد...به طوری که معمولا بچه ها بعد از جدایی پدر و مادر مخصوصا اگر وابستگی زیادی به هردو طرف داشته باشند حتما باید زیر نظر یک روانشناس کودک مراحل سازگاری را بگذرانند،چون حتی کودک ممکن است دچار سوگ شده یا در صورت مدیریت نادرست دچار اختلالات روحی شود،اما نکته مهم این است که حضور کودکان در خانواده طلاق گرفته ای که سطح تعارض و درگیری در آن پایین است به مراتب بهتر از زمانیست که کودکان در یک خانواده دست نخورده با سطوح بالای تعارض باشند... والدینی که درگیری و تعارض بین آنها بالاست باید بدانند که در دراز مدت، ادامه زندگی فقط به خاطر بچه ها نه تنها لطفی در حق آنها نیست...بلکه تخریب روح و روان آنها را به دنبال دارد...الگوهای نادرست رفتار را به آنها یاد میدهد و باعث می­شود افسردگی و اضطراب والدین را جذب کنند...

  • یعنی شما معتقدید تنها به خاطر کودکان نباید در یک ازدواج ماند،درست است؟

بله، مهم است که کودکان در چه شرایطی بزرگ شوند.در واقع ماندن در یک ازدواج فقط به خاطر بچه ‌ها یک انتخاب فیزیکی است که هیچ نگاهی به درد احساسی و روانی که بچه ها متحمل میشوند، ندارد... در چنین محیطی هیچ الگوی مثبتی درمورد اینکه ازدواج چیست و چطور باید باشد برای بچه ‌ها وجود ندارد... درواقع، حتی باعث میشود در نظر آنها ازدواج چیزی ترس‌­آور و ناراحت ‌کننده به نظر بیاید که باید از آن دوری کرد...وقتی والدین از نظر احساسی از هم جدا شده باشند و فقط زندگی فیزیکی کنار هم داشته باشند، خوشبختی، هماهنگی، همکاری، احترام و عشق در آن رابطه حضور ندارد، بچه‌ ها اینها را احساس میکنند، سردرگم می‌شوند و خیلی وقت ‌ها هم خودشان را مقصر بدبختی والدینشان تصور میکنند و درنتیجه به شکل افرادی عصبی و مضطرب بزرگ میشوند و هیچ آرامشی در دوران کودکیشان تجربه نمیکنند... زخم‌هایی که چنین زندگی ایجاد میکند به مراتب بدتر از زخم هایی است که طلاق ایجاد میکند...

  • پس توصیه نهایی شما این است که طلاق بهتر از ماندن در شرایط نامناسب برای پرورش کودکان است؟

البته حرف ما این نیست که طلاق بگیرند،ما میگوییم که اگر یک مادر یا پدر در این حد فداکاری میدانند که زندگی خودشان را فدای آسایش فرزندشان کنند و با بدبختی کنار هم بمانند ....میتوانند حتی کمی کمتر فداکاری نشان دهند و سعی کنند خواسته ها و علایقشان را تعدیل کنند تا همه خانواده زندگی بهتری داشته باشند...اگر نمیتوانند از مشاجرات و بحث ها و کشمکش های آزاردهنده در خانه اجتناب کنند، بهتر است فداکاری اول را هم انجام ندهند و کودکان را قربانی جنگ و دعواهای خودشان نکنند...در واقع اگر والدین بلوغ و قاطعیت کافی برای کمک گرفتن از متخصص را قبل از طلاق داشته باشند می‌توانند یاد بگیرند چطور دوباره به شکل مثبتی با هم ارتباط برقرار کنند و تعهدشان به ازدواج را از سر بگیرند... این به نفع همه اعضای خانواده است...اما اگر میخواهند بچه ‌ها را در یک منطقه جنگی یا سکوت و بی ‌تفاوتی یک ازدواج مرده بزرگ کنند، طلاق نمیتواند خیلی بدتر از این وضعیت باشدو فداکاری والدین نتیجه ای جز هدر دادن زندگی خودشان و فرزندانشان ندارد...ولی این به معنی توصیه به طلاق نیست،به این معنی است که زوجین نگذارنند کارد به استخوان برسد و بعد برای مشاوره اقدام کنند،سعی کنند نگاه پیشگیرانه و غنی سازی به مشاوره داشته باشند و قبل از بروز مشکلات، برای مقابله با آنها آماده باشند...

 

سمیه موسوی

 دانشجوی دکتری مشاوره خانواده

لینک مطلب در اصفهان زیبا

ارسال نظر
تنها اعضای سایت قادر به ارسال نظر برای مطالب هستند. جهت ورود و عضویت در سایت کلیک کنید.

آخرین نظرات کاربران